پیام فرستادن
VBE Technology Shenzhen Co., Ltd.
VBE Technology Shenzhen Co., Ltd.
اخبار
صفحه اصلی / اخبار /

اخبار شرکت در مورد تاریخ مخفی جنگ نامرئی عراق

تاریخ مخفی جنگ نامرئی عراق

2015-12-09
تاریخ مخفی جنگ نامرئی عراق

تاریخ مخفی جنگ نامرئی عراق

 

در سال‌های اولیه جنگ عراق، ارتش آمریکا فناوری‌ای را به‌قدری مخفی توسعه داد که سربازان آن را انجام می‌دادنداز اعتراف به وجود آن امتناع می ورزد، و خبرنگاران ذکر دنده بودندبه سرعت به خارج از کشور اسکورت شد.این تجهیزات - یک دستگاه مسدود کننده فرکانس رادیویی - چندین بار ارتقا یافت و در نهایت قوی‌ترین سلاح خود یعنی بمب کنترل‌شده از راه دور را از شورشیان عراق ربود.اما پرده تیره اطراف پارازیت ها تا حد زیادی دست نخورده باقی ماند، حتی پس از اینکه پنتاگون بیش از 50000 دستگاه را با هزینه بیش از 17 میلیارد دلار خریداری کرد.

با این حال، اخیراً یک پیشنهاد غیرمعمول از ITT دریافت کردم، پیمانکار دفاعی که اکثریت قریب به اتفاق آن 50000 پارازیت را انجام داد.مدیران شرکت آماده بودند تا درباره پارازیت - تکامل و قابلیت‌های آن بحث کنند.آنها سرانجام توانستند نبردهای تا حد زیادی پنهان برای طیف الکترومغناطیسی را که به طور نامرئی در جریان شورش ها بیداد می کرد، بازگو کنند.آنها آماده بودند تا مرا به مرکز تحقیق و توسعه بیاورند، جایی که تکنسین‌های شرکت در حال توسعه چیزی بودند که می‌تواند سلاح نهایی این جنگ الکترومغناطیسی باشد: ابزاری که نوید نه تنها مختل کردن بمب‌ها، بلکه یافتن آنها، قطع سیگنال‌های GPS، استراق سمع دشمن را می‌دهد. ارتباطات، و اختلال در هواپیماهای بدون سرنشین نیز.اولین مورد از این ماشین ها آزمایش میدانی را از ماه آینده آغاز می کند.

در یک صبح سرد زمستانی مشتاقانه، با قطاری از رودخانه هادسون به سمت آزمایشگاه مخفی پارازیت رفتم.

ساختمان اداری مسطح و ناشناس که در پشت یک هدف و یک باغ زیتون قرار گرفته است، هیچ اشاره ای به آنچه در داخل است نمی دهد.سالن‌های خالی و دارای نور فلورسنت نیز چنین نیستند.اما در یکی از آن سالن ها را باز کنید و مردم شروع به جیغ زدن می کنند.

"صفحه نمایش خاموش!"مردی با هیکل مدافع کناری پارس می کند."تجهیزات تست را خاموش کنید!"روی سقف، یک چراغ زنگ زرد چشمک می زند و می چرخد ​​- نشانه این است که فردی بدون مجوز امنیتی در یک مرکز طبقه بندی شده است.

ستیزه جویان افغان در اولین روزهای پس از تهاجم اکتبر 2001، حمله به نیروهای آمریکایی را با بمب های دست ساز آغاز کردند.در اوایل سال 2002، بمب‌سازان القاعده گیرنده‌های فرکانس رادیویی و رمزگشاهای سیگنال دیجیتال ساده را در پایه‌های لامپ‌های فلورسنت InstaLite ژاپن جمع می‌کردند.سپس پایه‌های لامپ با عرض دو و نیم اینچ را به مدارهای شلیک و مهمات دوران شوروی وصل می‌کردند.نتیجه یک سلاح خام کنترل شده رادیویی به نام "عنکبوت” توسط آمریکایی هابا آن، مهاجم می‌تواند منتظر طعمه‌اش بماند، بمب را درست در لحظه‌ی مناسب منفجر کند – و هرگز نگران دستگیر شدن نباشد.وقتی انفجار اتفاق افتاد، او صدها یارد دورتر بود.

بدتر از آن، نیروهای ایالات متحده هیچ راهی برای مسدود کردن سیگنال تحریک عنکبوت نداشتند.جوخه های بمب افکن نظامی چند دستگاه پارازیت نیمه کاره را با خود حمل کردند.اما نمی‌توان آن‌ها را روی وسایل نقلیه نصب کرد، «و آن‌قدر ضعیف بودند که نمی‌توانستند محافظتی بیش‌تر از چند یارد ایجاد کنند».ریک اتکینسونیادداشت هایی در تاریخ نفیس او،سمت چپ بوم: مبارزه برای شکست دادن بمب های کنار جاده.

"اگر کسی در یک کیلومتری با رادیو بنشیند و افراد ما را هدف قرار دهد، ما نمی توانیم او را بگیریم."

مهندسان نیروی دریایی تلاش کردند تا چیزی کمی قوی تر و کمی قابل حمل تر بسازند.در نوامبر سال 2002، آنها یک پارازیت به نام Acorn داشتند که به سختی سیم کشی شده بود تا عنکبوت ها را متوقف کند.زیاد نبودAcorn به‌عنوان یک به اصطلاح «پاره‌ساز فعال»، یک «سیگنال رگبار» نسبتاً بی‌معنی را منتشر می‌کند که انرژی را می‌خورد و انواع تداخل ایجاد می‌کند.این قدرت تابشی موثر آن - میزان سیگنالی که به هر گیرنده بمب برخورد می کند - پایین نگه داشته است.سیگنال آنقدر ضعیف بود که باید پارازیت را روشن می گذاشت و مدام فریاد می زد.در غیر این صورت، نیروها قبل از اینکه فرصتی برای جلوگیری از بمب داشته باشند، در داخل شعاع خطر بمب قرار خواهند گرفت.بدتر از آن، فقط می‌توانست گیرنده‌های خاص مورد استفاده در Spiders را مسدود کند.اگر بمب افکن ها فرکانس را تغییر دهند، اقدام متقابل بی فایده خواهد بود.

در همین حال، ارتش به دنبال راه هایی برای اصلاح آن بودسیستم حفاظت الکترونیکی Shortstopطراحی شده برای محافظت از نیروها در برابر آتش توپخانه و خمپاره.این یک اقدام متقابل به اصطلاح «واکنشی» بود.امواج رادیویی را زیر نظر می گرفت و به یکی از سیگنال های رادیویی که توسط فیوزهای مجاورت مهمات استفاده می شد گوش می داد.هنگامی که اقدام متقابل آن سیگنال را شنید، Shortstop آن را ضبط کرد، آن را اصلاح کرد و سپس آن را به سمت مهمات منفجر کرد.با اشتباه گرفتن سلاح ها با سیگنال های خود، Shortstop می تواندصدف ها را گول بزنمنفجر شدن زودرس

سربازان Shortstop را بهینه سازی کردند تا فرکانس های تحریک بمب های رادیویی را بررسی کند وبه منبع تغذیه هاموی تکیه کنید.اتکینسون می گوید: «همسر یکی از مهندسان فورت مونموث جادوگران آشپزخانه مینیاتوری را جمع آوری کرد که الهام بخش نام جدیدی برای دستگاه شدند: وارلاک گرین.

در مارس 2003، پنج تن از سبزهای وارلاک، نیروهای آمریکایی را به عراق همراهی کردند. در اواسط تابستان، 100 مهاجم در منطقه جنگی وجود داشت.تقریبا کافی نبودستیزه جویان عراقی از هموطنان خود در افغانستان آموخته بودند و در همه جا مواد منفجره از راه دور را منفجر می کردند.

درست مانند نوبت اول این جنگ با مواد منفجره دست ساز (IED)، اقدامات متقابل الکترونیکی برای همگام شدن با بمب ها مشکل داشتند.وارلاک گرین، که در نهایت توسط شرکت EDO ساخته شد، چند ثانیه طول کشید تا یک سیگنال آغازگر را ضبط، اصلاح و پخش کند.یک بمب افکن شورشی می توانست در چند کسری از ثانیه یک ماده منفجره را منفجر کند، اگر یک ماشه ساده و کم قدرت مانند درب بازکن گاراژ داشته باشد.پارازیت وقت نداشت جلو بیفتد.

پارازیت‌ها تنها می‌توانستند بخش کوچکی از طیف فرکانس رادیویی را پوشش دهند.هر زمان که شورشیان باید ماشه‌ها را تغییر دهند - مثلاً در بازکن‌ها تا جاکلیدی‌ها - پارازیت‌سازان باید به تخته طراحی برگردند.Warlock Greens می‌تواند در محدوده‌های محدودی دوباره برنامه‌ریزی شود.بلوط ها نتوانستند.تهدیدهای جدید آنها را بی فایده کرده است.

پل مولر، یکی از مدیران قدیمی دفاعی، که بر عملیات ساخت پارازیت در EDO و در شرکت ITT نظارت داشت، می‌گوید: «هر بار که ما یک اقدام متقابل در میدان انجام دادیم - به ویژه با وارلاک - آنها توانستند از آن پیشی بگیرند."آنها یک قدم جلوتر از ما بودند."

هر بار که از یک اقدام متقابل استفاده می کردیم، آنها توانستند از آن پیشی بگیرند.

اما از آنجایی که شورشیان هفته ای 50 بمب دست ساز را منفجر می کردند، حتی پارازیت های پشت سر هم بهتر از عدم ایجاد پارازیت بود.در اول ماه مه 2004 - یک سال از زمانی که پرزیدنت جورج دبلیو بوش پایان عملیات رزمی بزرگ را اعلام کرد - بمب های دست ساز بیش از 2000 سرباز آمریکایی را در عراق زخمی کردند.بمب‌های انفجاری فقط در ماه آوریل 57 سرباز را کشت و 691 نفر دیگر را مجروح کرد.بمب های دست ساز تهدید شماره یک من در عراق هستند.ژنرال جان ابی زید، فرمانده ارشد نظامی در آن زمان در خاورمیانه، در یادداشتی در ژوئن 2004 نوشت.

در اوایل پاییز 2004، ارتش قراردادی را برای1000 جنگجو.در مارس 2005، ارتش این دستور را افزایش داد8000 دستگاه پارازیت.این یک موج الکترومغناطیسی با تکنولوژی بالا بود.و هدف آن این بود که ستیزه جویان در مقیاس پیچیدگی به عقب برگردند.یک منبع آشنا با ایجاد پارازیت می‌گوید: «اگر کسی بتواند یک کلیک [کیلومتری] دورتر با رادیو بنشیند و افراد ما را هدف قرار دهد، تقریباً هیچ توانایی برای دستگیری او نداریم.اما اگر او کار Wile E. Coyote را انجام می‌دهد و آن پیستون را پایین می‌آورد، حداقل ما فرصتی داریم که قبل از اینکه او آن را پایین بیاورد به او شلیک کنیم.

همه پیمانکاران بزرگ دفاعی - و تعداد زیادی از کوچکترها - وارد تجارت مقابله با الکترونیک شدند.تفنگداران دریایی یک مدل خریدند.ارتش دیگر;نیروهای عملیات ویژه، یک سوم.ارتش شروع به خرید Warlock Reds کرد - پارازیت‌های کوچک و فعال که محرک‌های کم مصرفی را که Warlock Green نمی‌توانست به موقع متوقف کند، مسدود می‌کرد.Warlock Blue یک دستگاه پارازیت پوشیدنی بود تا از پیاده نظام در حال گشت زنی محافظت کند.هر اقدام متقابل کاستی هایی داشت.به عنوان مثال، وارلاک بلو این بودیک پارازیت نیم وات در زمانی که برخی از مهندسان مشکوک بودند که 50 وات ممکن است خیلی ضعیف باشد.اتکینسون اشاره می کند.اما هیچ فرماندهی نمی توانست منتظر یک بمب افکن معمولی و عالی باشد.تعداد زیادی از مردان در حال منفجر شدن بودند.تا اول ماه مه 2005، تعداد نیروهای آمریکایی مجروح بر اثر بمب ها به بیش از 7700 نفر رسید.

پرتاب همه آن اقدامات متقابل به یکباره در میدان، اشکالاتی داشت.وارلاک گرین گاهی اوقات سیگنال وارلاک رد را با سیگنال دشمن اشتباه می گیرد و به دنبال آن می رود.این باعث می شود که پارازیت ها در به اصطلاح "آغوش مرگبار" قفل شوند و یکدیگر را خنثی کنند.

زمانی که Warlocks عملیاتی شد، آنهابا هر دو ربات کنترل از راه دور ویرانی ایجاد کردکه قرار بود بمب ها را در فاصله ای امن کنترل کنند و سربازان از بی سیم به یکدیگر در مورد تهدیدات آینده هشدار می دادند.به گفته وارلاک رد، از ارتباطات سه تا از رایج ترین سیستم های رادیویی ارتش جلوگیری کردیک گزارش طبقه بندی شدهمنتشر شده توسط ویکی لیکساین گزارش توصیه می‌کند که رادیوها و اقدامات متقابل را در وسایل نقلیه مختلف برای جلوگیری از "برادرکشی الکترونیکی" نگه دارند.البته، این بدان معنا بود که سربازی با یک پارازیت در هاموی خود با بقیه کاروان خود قطع شده بود.

برای خبرنگاران، اشاره به این اشکالات - در واقع، اشارههر چیزیدر مورد پارازیت‌ها - خطر پاسخ نظامی سریع را به همراه داشت.در بغداد، یکی از مقامات ارشد گروه ویژه IED من را متحد القاعده نامید که با هم همکاری کردم.گزارش Wired.com در مورد فن آوری های ضد IEDبر اساس سایر اطلاعات در دسترس عمومچند ماه بعد، دیوید آکس در پستی برای Defensetech.org از عراق به Warlocks اشاره کرد.اندکی پس از انتشار این پست، آکس بازداشت شد و بازداشت شدبه سرعت از کشور پرتاب می شود.

حتی رازتر از آن، پرواز پارازیت‌ها در آسمان بود.EA-6 Prowlers نیروی دریایی نه تنها می تواند سیگنال های راه اندازی را مسدود کند.آنها می توانند از راه دور بمب ها را نیز منفجر کنند.اما آنها باید بسیار بسیار مراقب باشند.خودروهای آمریکایی مجهز به پارازیت ها مجبور بودند از جاده ها خارج شوند، یا خطر مرگبارترین آغوش را به خطر بیندازند.هنگامی که بمب ها را منفجر کردند، خلبان ها باید مطمئن می شدند که غیرنظامیان در نزدیکی نبودند.

علی‌رغم سکسکه‌ها، پارازیت‌ها جان‌ها را نجات می‌دادند - از جمله، به اعتقاد من، جان من.

در ژوئیه 2005، خودم را در یکتقاطع آوار شده دو بزرگراه، نرسیده به زندان ابوغریب عراق.تیم خنثی سازی مهمات انفجاری که من با آنها سفر می کردم، این مکان را "Death X" نامیدند، زیرا همه حملات در آن نزدیکی بود.تیم بمب‌گذاری به دلیل بسته‌ای مشکوک به منطقه فراخوانده شد - بسته‌ای که معلوم شد چیزی بیش از یک شلوار توپ‌دار نبود.اما در راه بازگشت از حادثه، هاموی ما از روی یک گلوله توپ غلتید، در خط میانی بزرگراه مدفون شد و به یک رادیو متصل شد.یک بمب دست ساز

بمب دست ساز به دلایلی که کاملاً مشخص نبود منفجر نشد.بمب افکن Death X ممکن است دچار سردی شده باشد.به احتمال زیاد یکی از Warlocks در هاموی مانع از انفجار سلاح او شد.

همان روز با سواری بلک هاوک به شهر محمودیه در جنوب بغداد رفتم.در پاسگاه آنجا با گروهبان کارکنان ملاقات کردم.جانی میسون (تصویر)، کهتلفن بی‌سیم را نشان داد تا نزدیک بود او را بکشد.به مجموعه ای از گلوله های توپ وصل شده بود و در زیر ردیفی از اجساد انسان که توسط کانالی در گرمای 118 درجه پوسیده می شد، پر شده بود.

اجساد مرده، بوی طعمه گربه ماهی می دادند.

وقتی میسون - یک تگزاسی لاغر اندام و 31 ساله با چشمان قهوه ای درشت و لبخندی احمقانه - با بمب برخورد کرد، او می خواست به لباس محافظ کولار خود بکوبد.اجساد مرده، بوی طعمه گربه ماهی می دادند.اما هیچ زمانی برای بالا بردن وجود نداشت.میسون می‌دانست که سلاح زنده است، و او خارج از حباب محافظ Warlock خود است.او تصور کرد که فقط یک یا دو لحظه فرصت دارد تا قبل از اینکه یک بمب‌گذار دستگاه او را از راه دور منفجر کند، وارد عمل شود.بنابراین میسون پشت یک برم سه فوتی پرید و قبل از اینکه موج ضربه به او برخورد کند به حالت جنینی خم شد.میسون گفت: «برای من خیلی سریع بود که فکر کنم، خدایا، من خواهم مرد."این فقط ترس آنی بود."

بمب زمانی که منفجر شد کمتر از بیست فوت فاصله داشت.خاک بالا رفت.قطعات بمب در هوا پخش شد.موج شوک میسون را زیر پا گذاشت.اما او به نوعی دست نخورده بود.

شریک میسون، Pfc.برایان جیمز دوید."خوبید شما؟"او فریاد زد."کجایی؟"

"من در عراق هستم، بروک!"میسون جواب داد.بروک نام همسرش بود.

میسون پانزده دقیقه نشست و کمی آب نوشید.و سپس به سمت اجساد برگشت.قبل از انفجار، او متوجه گلوله دوم در 20 متری شد.بنابراین میسون چند پوند از مواد منفجره پلاستیکی C4 برداشت تا آن چیز را خراب کند.او به من گفت: "من هنوز یک کار برای انجام دادن داشتم."

پنج ماه بعد، در 19 دسامبر،میسون خود را در بزرگراه دیگری یافت، در پاسخ به تماس مشکوک بسته دیگری.تیم او به یک بمب دست ساز دیگر، عملاً زیر پای آنها، برخورد کردند.شورشیان به طور معمول جوخه های بمب را با یک سلاح در تلاش برای کشتن آنها با سلاح دوم فریب می دادند.در این مورد، تاکتیک جواب داد.

میسون در حالی که سعی می کرد دستگاه را خلع سلاح کند، به همه گفت که از مسیر خارج شوند.سپس بمب منفجر شد.

جانی میسون بوددر گورستان آرلینگتون به خاک سپرده شددر 10 ژانویه 2006.

(توسطنوح شاختمن، به اشتراک گذاشته شده از www.wired.com)